آرشیو دیدگاه های دیگران

حسن (ع) را اگر از زاویه و دید تاریخ بنیامیه و اهل سنت ببینیم یک گون انسان است و اگر از دید تاریخ شیعه ببینیم انسانی دیگر. در همه حال […]

ادامه ...

در شهر عشق خسرو شیرین دهن یکی‌ستدر مصر حسن، یوسف گل پیرهن یکی‌ستآن را که خاطر از غم دنیا فسرده استگلگشت باغ و گوشه‌ی بیت‌الحزن یکی‌ستهر جا که ابر رحمت […]

ادامه ...

این فضیلت بزرگ عترت را با نقل حدیثی توسط یکی از علماء بزرگ اهل سنت (زمخشری) آغاز مینمایم: عن النبی قال فاطمه مهجه قلبی و ابناها ثمره فوادی و بعلها […]

ادامه ...

شد از غم دو تشت، دلم تشت پر ز خونخون جگر مدام فرو ریزم از عیوندر حیرتم به زینب مضطر چه‌ها گذشتآن دم که اوفتاد نگاهش بر آن دو تشتیک […]

ادامه ...

گفتهایم او را باوری از اسلام نبود و بانگ و آوای اسلام او را نگران میکرد. دیدیم که وقتی پدرش آوای اذان بلال را در فتح مکه شنید حالش کاملا […]

ادامه ...

و کان (ع) اذا بلغ المسجد رفع راسه و یقول الهی ضیفک ببابک یَا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیءُ فَتَجَاوَزْ عَنْ قَبِیحِ مَا عِنْدِی بِجَمِیلِ مَا عِنْدَکَ یَا کَرِیم. [۱۳۱] روش […]

ادامه ...

سبزپوش چمن باغ رسولحسن، آن سرو گلستان بتولجعده‌اش زهر چو در کام بریخترشته‌ی عمر وی از هم بگسیختنیمه شب جرعه‌ی آبی نوشیدز آتشین آب، دلش می جوشیدشعله‌ها، زهر به جانش […]

ادامه ...

دل پُر شرر شد ، عُمرَم بِسَر شدمن حَسَنَم عزیزِ زهرا تنهاترین سردارِ دنیا آشفته حالَم ، شِکسته بالَمخیمه زده خون در چشمانِ ترم سنگین شده از بارِ غصه سَرم […]

ادامه ...

بیا بنشین دمی خواهر، کنار بسترم امشبنظر کن حالت محزون و چشمان ترم امشبحسینم را بگو آید، کنارم لحظه ای از غمکه گویم درد دل با یادگار مادرم امشببهار عمرم […]

ادامه ...

خون دلـی که خوردم، از گلویم ۲امشب غم دلم را، با مادرم بگویم ۲ شد موسم جدایی، حسین من کجاییحـسن حسن حسن جـان ۲ می ریزد از دهانم، خونابۀ دل […]

ادامه ...