آرشیو از دیدگاه شعرا

نه هر کس شد مسلمان می توان گفتش که سلمان شدکز اول بایدش سلمان شد و آنگه مسلمان شدنه هر سنگ از بدخشان است، لعلش می توان گفتنبسی خون جگر […]

ادامه ...

خورشید گرم ظهرهای آسمان هستیتا صبح تا شب تا سحر پیشم بمان هستی تو ممکن نا ممکنی های هر امکانیدر ناگهانِ نیستی ها ناگهان هستی تنها تو با زخم زبان […]

ادامه ...

ماه من از تو ندیدم قمری زیباترنیست از نقش جمالت اثری زیباتر این یقینم شده در عالم هستی از تومادر دهر ندارد پسری زیباتر خبر آمدنت در بدنم روح دمیدبَه […]

ادامه ...

بحر طویل در ولادت امام حسن علیه السلام رمضان سفره مهمانی مخصوص خداوند ودود است، مه رحمت و جود است، مه ذکر و صلاه است و رکوع است و سجود […]

ادامه ...

حرف هایی نگفتنی داردلحظه لحظه غروب چشمانت روای زخم های کهنه ی توستاشک های بدون پایانت شدت غم چه بی‌ کران کردهآسمان دل وسیعت را غیر زینب کسی نمی فهمدراز […]

ادامه ...

نماز شام که خاتون حجله‌گاه ختنز جنس اکسون [۲۸] معجر نمود و پیراهندمی نرفته به رنگ بنفشه گشت هواسپهر شد به مثل همچو بوستان سمنز هر کنار فروزنده‌ای طلوع نمودبه […]

ادامه ...

گر فلک واقف شدی از تلخی کام حسنآن چنان زهری کجا می ریخت در جام حسنجز نکویی از نکو چیزی نمی‌آید پدیدلاجرم خلق حسن ظاهر کند نام حسنخرقه‌ی طاهر مبین […]

ادامه ...

سخن به وصفش، چون گل که بردمد ز چمنشکفته گردد هر دم به باغ خاطر منسخن گرفتم تابنده گوهری‌ست ثمین [۵۴]کجا [۵۵] نداند آن را کسی نهاد ثمنسخن گرفتم دری‌ست […]

ادامه ...

دوشم ز آستان عنایت ندا رسیدکای دل به‌هوش باش که ماه خدا رسید دست از هوس بشوی که ماه عبادت استصدق و صفا بیار که وقت دعا رسید ماهی بلند […]

ادامه ...

امام حسن (ع) در آینه ادب و هنر – سلام بر اقیانوس کرامت! سلام بر لحظه هایی که تو را آوردند! سلام بر آغوش «کوثر»، که با رسیدن تو مادرانه […]

ادامه ...