آرشیو از دیدگاه شعرا

اگر این لحظه ها ناگه ز شورت انگبین میشدتمام روزها سرشار از خلد برین میشد به پایان میرسید اندوه این گلهای پژمردهبهاری دست میافشاند، زاد العارفین میشد پر از عطر […]

ادامه ...

ز تـو ای زهر ممنونم که خود را کارگر کردیتـو بار مـن ببستی و مهیای سفر کردی جگر پـاشیدی از هم، لیک با جان از تو ممنونمکه عـمری راحتم از […]

ادامه ...

باید به پای عشق حسن جان فدا کنیمدر عمق سینه ها حسنیه به پا کنیم باید برای اینکه محب حسن شدیمروزی هزار مرتبه شکر خدا کنیم هرچند با مزار غمش […]

ادامه ...

حوادث آتش و، ما خار و، غم دود و، سرابی دراز آن روزم سیه، دل تیره، لب خشک است و مژگان ترچه باشد زیر گردون، جز بلا و سوز و […]

ادامه ...

هر که آشفته دل و سوخته جان همچو من استنکند میل چمن ور همه عالم چمن استهرگز از دل به تماشای گلستان نرودعالم اندر نظر غمزده بیت الحزن استنه هر […]

ادامه ...

چشم انتظار صوت تو محراب مجتبیمحتاج سفره ات من بی تاب مجتبی ای چلچراغ قبر تو مهتاب مجتبیجان می دهم به پای تو ارباب مجتبی هستم غلام و نوکر و […]

ادامه ...

از حُسن نبی دو جهان، محشری آمدآغاز گر فوت و فن دلبری آمد ماه رمضان، عطر امام حسن آوردبا آمدنش، رایحه ی قمصری آمد همچون پدر و مادر خود، یکسره […]

ادامه ...

ای بقیع ای خاک تو کحل بصرای مقامت فوق ادراک بشرخاک تو گنجینه‌ی اسرار حقسینه‌ی تو مهبط انوار حقاهل دل را دیده‌ی جان سوی توآرزومند طواف کوی توبا پریشانیت از […]

ادامه ...

در روز قدس و مطلع میلاد مجتبیدر سایه‌ی عنایت خلاق ذوالعطاشد بر فلک نوای دل‌انگیز مرغ حقخندان گل مراد شد از گلشن ولاماه سما به پرده درون شد چو در […]

ادامه ...