آرشیو از دیدگاه شعرا

آن شاخ گل که سبز بود در خزان یکی‌ستافشانده غنچه‌ی گل سرخ از دهان یکی‌ستآن گوهری کز آتش الماس ریزه شدیاقوت خون ز لعل لب او روان یکی‌ستآن لعل درفشان […]

ادامه ...

امشب از جور فلک دلها پریشان می شودشهر یثرب سر به سر فریاد و افغان می شودمجتبی از کینه با زهر هلاهل شد شهیددیده‌ها در این مصیبت زار و گریان […]

ادامه ...

به خانه فاطمه خوش آمدی! آرام بگیر در آغوش فاطمه! بگذار بوی یاس آمدنت را حس کنم. آرام بگیر تا صدای قلبت به قلب فاطمه، جان بدهد! تنهایی خاک مدینه […]

ادامه ...

آسمان خنده کرد در باران، غزلش قطعه قطعه دریا شدآیه آیه نوشت قرآن را، وَ در آفاق محشری پا شد بعد از آن مدّتی که گمراهان، کارشان یک سره تمسخر […]

ادامه ...

کنون که روز همایون ولادت حسن استبه وجد و عیش قرین شو که احسن السنن استخجسته عید سعیدی‌ست کز سعادت آندر آسمان ولایت ز انجم انجمن استبکوب پا و بزن […]

ادامه ...

بارها از سفره اش با اینکه نان برداشتندروز تشییع تنش تیر و کمان برداشتند مردم این شهرِ در ظاهر مسلمان، عاقبتبا صدای سکه دست از دینشان برداشتند بر سر همسایگانش […]

ادامه ...

شعر میلاد امام حسن علیه السلام امشب ای دل شب مستانگی جان و تن است قفل افطار دلم دست امام حسن است امر کرده است که افطار کنم با لعلش رطب […]

ادامه ...

شب های بی ستاره ترینت سحر نداشتغم نوحه های سینه ی تنگت اثر نداشت یوسف ترین غریبِ خدا! ماهِ آسمان!از حالِ تو سراغ به جز چشمِ تر نداشت ای حضرتِ […]

ادامه ...

شد نیمه ماه و ماه من کامل گشترحمت ز مدینه بر سرم شامل گشت آمد حسن و کرامتش رویاییآری کرم از درگه او حاصل گشت

ادامه ...