آرشیو از دیدگاه شعرا

سلام ما به غربت و حرم و صحن و سرای حسناهل عزا! گریه کنید همه با هـم به عزای حسن تو شمع هر انجمنی یا حسنچرا غـریب وطنـی یا حسن؟ […]

ادامه ...

سایه الطاف یارم مستدامای کریم آل طه السلام السلام ای دلبر شیرین سخنای امام مهربانم یا حسن سفره دار خاندان مصطفیای کریم ابن کریم ای مجتبی لو ءلوء لالای دریای […]

ادامه ...

باید به پای عشق حسن جان فدا کنیمدر عمق سینه ها حسنیه به پا کنیم باید برای اینکه محب حسن شدیمروزی هزار مرتبه شکر خدا کنیم هرچند با مزار غمش […]

ادامه ...

دست حق در دامن خود گوهری پرورده استبیشه‌ی آزادگی، شیر نری پرورده استتا نماند از گهر آغوش نه دریا تهیباز اقیانوس هستی، گوهری پرورده استتا پس از او کعبه را […]

ادامه ...

شد موسمی که چشم جهان گریه می کندانس و ملک، زمین و زمان گریه می کنددارد دو داغ بر دل بشکسته فاطمهگاهی بر این و گاه بر آن گریه می […]

ادامه ...

ماه صیام، ماه خداوند ذو العطاستماه وفور فیض و کرامات کبریاستماه صعود روح به اوج فضیلت استماه نزول مایده‌ی رحمت خداستماه قعود و ماه قیام و مه نمازماه سجود و […]

ادامه ...

شعر – کریم اهل بیت ای که تویی افضل مخلوقها اعظمی از تمام معشوقها تو معنی واقعی کریمی کریمی و غریبی و رحیمی به لوح دل تویی که شاه بیتی […]

ادامه ...

ما اهل بارانیم و اهل روضه هاییمعمریست محتاج گداهای شماییم آواره های کوچه ی حُسن بهاریمکاسه بدست سفره های هل اتاییم از روز اول خادم این خانوادهتا شام آخر هم […]

ادامه ...

حدیث من مگر از لطف تو حسن باشدوگر نه شاعر تو کی خسی چو من باشد؟! غریبی تو عجیب است یا حسن که توییکسی که در وطن خویش بی‌وطن باشد […]

ادامه ...

خورشید گرم ظهرهای آسمان هستیتا صبح تا شب تا سحر پیشم بمان هستی تو ممکن نا ممکنی های هر امکانیدر ناگهانِ نیستی ها ناگهان هستی تنها تو با زخم زبان […]

ادامه ...