آرشیو از دیدگاه شعرا

چه سفره ای ، چه کرم خانه ای ، چه مهمانیچه میزبانی و چه روزی ِ فراوانی چه ازدحام عجیبی یقینا آقا نیست……گدایی درِ این خانه کار آسانی دخیل دست […]

ادامه ...

سلام میدم به اون اقایی که دلسپردشم خداییاون کریمی که سر سفرش همه میان برا گدایی به درد عالمی طبیبه مدینه بی یار و حبیبهسلام میدم به اون اقایی که […]

ادامه ...

امام حسن (ع) در آینه ادب و هنر – متولد شدی و… متولد شدی و خاک، گویی دوباره آفریده شد! سرزندگی از سر و روی زمین می بارید و طراوت […]

ادامه ...

جهان را جوان ساخت دیگر شکوفهجوانانه زد سال بر سر شکوفهبه سان زمرد که در پنبه پیچینهان گشت صحن چمن در شکوفهچو جوزق که از پنبه لبریز باشدفضای فلک شد […]

ادامه ...

ای علوی ذات و خدائی صفاتصدر نشین همه کائناتسید و سالار شباب بهشتدست قضا و قلم سرنوشتزاده طوبی و بهشت بریننور خدا در ظلمات زمیننور دل و دیده ختمی مابسایه […]

ادامه ...

یک سرو، ولی سرو هزاران چمن است اینیک ماه، ولی ماه هزار انجمن است این یک نور، ولی نور همه پنج تن است اینیک روح، ولی روح علی در بدن […]

ادامه ...

امام حسن (ع) در آینه ادب و هنر – سلام بر اقیانوس کرامت! سلام بر لحظه هایی که تو را آوردند! سلام بر آغوش «کوثر»، که با رسیدن تو مادرانه […]

ادامه ...

زخم زخم دل گرفته التیامآمد از ره نیمه ماه صیام شور عشق امشب گرفته هر سریقدر گوهر می شناسد گوهری گوهر وقت است این قدرش بدانبر گدایی تا سحرگاهان بمان […]

ادامه ...

سبزپوش چمن باغ رسولحسن، آن سرو گلستان بتولجعده‌اش زهر چو در کام بریخترشته‌ی عمر وی از هم بگسیختنیمه شب جرعه‌ی آبی نوشیدز آتشین آب، دلش می جوشیدشعله‌ها، زهر به جانش […]

ادامه ...