آرشیو از دیدگاه شعرا

آمد آن عید همایون فر فرخ دستورکه زمین غرق نشاط است و زمان موج سرورهمه ذرات جهان رقص‌کنان چرخ‌زنانهمه آفاق پر از ولوله و شور نشورکف‌زنان پرده‌نشینان حریم ملکوتدف‌زنان حور […]

ادامه ...

در شهر عشق خسرو شیرین دهن یکی‌ستدر مصر حسن، یوسف گل پیرهن یکی‌ستآن را که خاطر از غم دنیا فسرده استگلگشت باغ و گوشه‌ی بیت‌الحزن یکی‌ستهر جا که ابر رحمت […]

ادامه ...

پیغمبر خدای که بد رهنمای خلقبس رنجها که برد ز خلق از برای خلقبا آنکه او ز خلق به غیر از بدی ندیدجز نیکویی نخواست به خلق از خدای خلقاز […]

ادامه ...

لاف در چنته نداریم؛ گدایی بلدیمهنر وصل نداریم؛جدایی بلدیم دیر و خانقاه کدام است، کرم خانه که هست؟بهتر از سفره ی تو بزم خدایی بلدیم؟ قسمش می دهم امروز “الهی […]

ادامه ...

چشمی که یک دریا حسینی اشک داردتازه تواند بر حسن یک قطره بارد حتماً غریبیِ حسینش را چشیدهآنکه غریبیِ حسن را خون ببارد اصلاً تمام کربلا داغ مدینه استصلح حسن […]

ادامه ...

خبرت هست که در کوی وصالره به جایی نبرد قال و مقالعشق، این آینه‌ی پاک و زلالچلچراغی است فرا راه کمالگر دلی هست به جانان بسپارگنج حشمت به سلیمان بسپارنفسی […]

ادامه ...

امام من آن، که کل هستی، سزد که گردد، فدای نامشفرشته سائل به درگه او، که بهره گیرد ز خوان عامشامام من آن، که سر نپیچد، فلک ز امرش، ملک […]

ادامه ...

ای جمال تو متن آیه‌ی نورنور چهر رشک آتش طوربا لبان تو شهد نا مشهودبا عذار تو ماه نا مشهورشب عید است و باده خواران راخیز و از ساغری نما […]

ادامه ...

کنید ماتمیان! گریه در عزای حسنکه شد بلند به ماتم ز نو لوای حسناگر گذشت محرم، رسیده ماه صفرحسینیان بخروشید در عزای حسنپی تسلی زهرا، خوش آن که می گریدگهی […]

ادامه ...

از تیر نشسته بر بدن میگویماز دوختن کفن به تن میگویم با هر نفسم ((حسین ))گفتم امابا هر طپش دلم ((حسن))می گویم تو کشته ی جنگ مردمی نا آگاهمن کشته […]

ادامه ...