آرشیو از دیدگاه شعرا

در کوچه می وزند به شوقش نسیم هاگل می کنند در نفس او شمیم ها در دست هاش یاس و انار و کبوترستوقتی که می رسند کنارش یتیم ها بر […]

ادامه ...

ای حسن ای که برو دوش نبی جای تو بودسرو گلزار ولایت، قد رعنای تو بودعلی آن مظهر حق، کشته‌ی شمشیر ستممحو چون آینه بر روی دلارای تو بودفاطمه آن […]

ادامه ...

امام حسن (ع) در آینه ادب و هنر – سلام بر اقیانوس کرامت! سلام بر لحظه هایی که تو را آوردند! سلام بر آغوش «کوثر»، که با رسیدن تو مادرانه […]

ادامه ...

ادامه ...

ظهور حلم حق، سبط پیمبرسرور جان زهرای مطهرعلی را وارث اورنگ شاهیحسن، آیینه‌ی حسن الهیشهی کز حلم او گاه تصورخرد غرق است در بحر تحیرهمانا کوه از آن گسترده دامنکه […]

ادامه ...

امام حسن (ع) در آینه ادب و هنر – مجتبای هستی مجتبای هستی! حتی اگر شبیه ترین به رسول اللّه نباشی، حتی اگر پای پیاده خویش را بیست و پنج […]

ادامه ...

مژدگانی ای یاران عیش مقترن آمدشادی محبان شد، شاه ما حسن آمدبردمید یک کوکب، رشک صد مه نخشببر موالیان امشب، میر مؤتمن آمدالبشاره ای یاران، گشته جلوه‌گر جانانماه بزم مشتاقان، […]

ادامه ...

سبزپوش چمن باغ رسولحسن، آن سرو گلستان بتولجعده‌اش زهر چو در کام بریخترشته‌ی عمر وی از هم بگسیختنیمه شب جرعه‌ی آبی نوشیدز آتشین آب، دلش می جوشیدشعله‌ها، زهر به جانش […]

ادامه ...

امام حسن (ع) در آینه ادب و هنر – اگر تو نبودی اگر تو نبودی، کدامین سرو را به قامت قیامت محمد صلی الله علیه و آله تشبیه می کردند […]

ادامه ...

زمین، تو را کم داشت شهلا خدیوی همه چیز بود و بی تو انگار هیچ چیز نبود. زیاد بود ولی بی تو به چشم نمی آمد. زمین چیزی که زیاد […]

ادامه ...